لحظاتی با سخنان دلنشین پیامبر (صلّی الله علیه وسلّم) - پارهی دوم و پایانی
Article Image

... تا نعمتِ خداوند (برخود) را کم و حقیر نشمارید!
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِی الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: انْظُرُوا إِلَى مَنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ، وَلَا تَنْظُرُوا إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَكُمْ، فَهُوَ أَجْدَرُ أَنْ لَا تَزْدَرُوا نِعْمَةَ اللهِ - قَالَ أَبُو مُعَاوِيَةَ عَلَيْكُمْ»[20].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «(در دنیا)، به پایینتر از خودتان نگاه نکنید و به کسی که بالاتر از شماست ننگرید، چون که این بهتر و مؤثّرتر است در این که نعمت خداوند بر خودتان را کم نشمارید».
مثالِ دنیا در مقابل آخرت
«عَن مُسْتَوْرِدًا، أَخَی بَنِي فِهْرٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: وَاللهِ مَا الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مِثْلُ مَا يَجْعَلُ أَحَدُكُمْ إِصْبَعَهُ هَذِهِ - وَأَشَارَ يَحْيَى بِالسَّبَّابَةِ - فِي الْيَمِّ، فَلْيَنْظُرْ بِمَ تَرْجِعُ؟»[21].
از مستورد از طایفهی بنی فهر (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «به خدا قسم، دنیا، در مقایسه با آخرت، جز به آن اندازه نیست که یکی از شما این انگشتش -به انگشت سبّابه اشاره فرمود- را در آب دریا فرو ببرد و سپس آن را بیرون آورد و نگاه کند که ببیند چه مقدار آب با خود آورده است!».
هرچه زودتر توبه کردن
«عَنْ أَبِي مُوسَى رَضِیَ الله عَنهُ،قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ،: إِنَّ اللهَ يَبْسُطُ يَدَهُ بِاللَّيْلِ لِيَتُوبَ مُسِيءُ النَّهَارِ، وَيَبْسُطُ يَدَهُ بِالنَّهَارِ لِيَتُوبَ مُسِيءُ اللَّيْلِ، حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا»
از ابو موسی (رض) روایت است که گفت: پیامبر (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «همانا خداوندِ عزّوجل دستش را در شب باز میکند (یعنی: درهای رحمت و بخشایش و پذیرش خود را بر بندگان میگشاید) تا گناهکارِ روز توبه کند، و دستش را در روز باز میکند تا گناهکار شب توبه کند، و این ادامه دارد تا زمانی که خورشید از محلّ غروبش طلوع میکند»[22].
«عَن أَنَسٍ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَلَّهُ أَشَدُّ فَرَحًا بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ حِينَ يَتُوبُ إِلَيْهِ، مِنْ أَحَدِكُمْ كَانَ عَلَى رَاحِلَتِهِ بِأَرْضِ فَلَاةٍ، فَانْفَلَتَتْ مِنْهُ وَعَلَيْهَا طَعَامُهُ وَشَرَابُهُ، فَأَيِسَ مِنْهَا، فَأَتَى شَجَرَةً، فَاضْطَجَعَ فِي ظِلِّهَا، قَدْ أَيِسَ مِنْ رَاحِلَتِهِ، فَبَيْنَما هُوَ كَذَلِكَ إِذَا هُوَ بِهَا، قَائِمَةً عِنْدَهُ، فَأَخَذَ بِخِطَامِهَا، ثُمَّ قَالَ مِنْ شِدَّةِ الْفَرَحِ: اللهُمَّ أَنْتَ عَبْدِي وَأَنَا رَبُّكَ، أَخْطَأَ مِنْ شِدَّةِ الْفَرَحِ».
از انس (رض) روایت است که رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «خداوند از توبهی بندهاش هنگامی که به درگاهِ او توبه میکند خیلی خوشحالتر است از یکی از شما که در بیابانی بر هویت، سوار بر شتر خودش دارد میرود که ناگاه شترش از دستش فرار میکند در حالی که آذوقهی او هم بر پشت شتر است، و او دیگر از باز یافتنِ شتر نا امید میشود (و منتظر مرگ خویش) نا امیدانه به زیر درختی میآید و در سایهی آن دراز میکشد، که ناگهان در این حال شترش را در جلوی چشم خویش ایستاده میبیند و افسارش را میگیرد سپس، از شدّت خوشحالی، میگوید: خداوندا! تو بندهی منی و من پروردگار تو هستم! از فرط خوشحالی اشتباه میکند»[23].
بهترین استغفارها
«عَنْ شَدَّادِ بْنِ أَوْسٍ رَضِیَ الله عَن النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: سَيِّدِ الاِسْتِغْفَارِ: اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّي، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، خَلَقْتَنِي وَأَنَا عَبْدُكَ، وَأَنَا عَلَى عَهْدِكَ وَوَعْدِكَ مَا اسْتَطَعْتُ، أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ، أَبُوءُ لَكَ بِنِعْمَتِكَ عَلَيَّ، وَ أَبِوءُ لَك بِذَنبِي، فَاغْفِرْ لِي ذُنُوبِي فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ»، قَالَ: «وَ مَن قَالَهَا مِنَ النَّهارِ مُوقِناً بِها، فَماتَ مِن یِومِهِ قَبلَ أَن یُمسِیَ، فَهُوَ مِن أَهلِ الجَّنَةِ، وَ مَن قَالهَا مِن اللَّیلِ وَ هُوّ مُوقِنٌ بِها فَماتَ قَبلَ أَن یُصبِحَ، فَهُوَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ»[24].
شدّاد بن اوس (رض) میگوید: نبیّ اکرم (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: بهترین استغفار این است که بگویی: «اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّي، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، خَلَقْتَنِي وَأَنَا عَبْدُكَ، وَأَنَا عَلَى عَهْدِكَ وَوَعْدِكَ مَا اسْتَطَعْتُ، أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ، أَبُوءُ لَكَ بِنِعْمَتِكَ عَلَيَّ، وَ أَبِوءُ لَك بِذَنبِي، فَاغْفِرْ لِي ذُنُوبِي فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ»: الهی! تو پروردگارِ منی، معبودی جز تو وجود ندارد، تو مرا آفریدهای و من بندهی تو هستم و تا حدّ توانم بر پیمانی هستم که با تو بستهام، از بدیِ کارهایی که انجام دادهام به تو پناه میبرم و اعتراف میکنم به نعمتهایی که به من ارزانی داشتهای و به گناهانی که مرتکب شدهام، پس مرا ببخش زیرا که به جز تو کسی گناهان را نمیبخشد». پیامبر (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «این (دعای استغفار) را هرکس در روز و با یقین بدان بخواند و در همان روز قبل از این که شب شود بمیرد، او از بهشتیان خواهد بود، و هم چنین هرکس آن را در شب و با یقین بخواند و قبل از این که صبح شود بمیرد، او از بهشتیان است».
ثروت
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَيْسَ الْغِنَى عَنْ كَثْرَةِ الْعَرَضِ، وَلَكِنَّ الْغِنَى غِنَى النَّفْسِ»[25].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «ثروتمندی، زیادیِ متاع و دارایی و کالا نیست بلکه بینیازیِ درونی است».
«عَن عَبْدُ اللَّهِ بنِ مسعوُدٍ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: أَيُّكُمْ مَالُ وَارِثِهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنْ مَالِهِ؟» قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا مَالُهُ أَحَبُّ إِلَيْهِ، قَالَ: «فَإِنَّ مَالَهُ مَا قَدَّمَ، وَمَالُ وَارِثِهِ مَا أَخَّرَ»[26].
از عبدالله بن مسعود (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «کدام یک از شما مال وارثش را بیشتر از مال خودش دوست دارد؟!».
صحابه عرض کردند: ای فرستادهی خدا! همهی ما اموال خود را بیشتر از مال دیگران دوست داریم.
فرمود: «پس بدانید که مالِ خودِ انسان، تنها همان مالی است که جلوتر فرستاده (و در راه خیر و برای آخرت یا دنیای خویش خرج کرده، چون آن را پیش خدا برای خود ذخیره نموده) و آنچه که باقی گذاشته، مال وارثش به شمار میرود».
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: تَعِسَ عَبْدُ الدِّينَارِ، وَالدِّرْهَمِ، وَالقَطِيفَةِ، وَالخَمِيصَةِ، إِنْ أُعْطِيَ رَضِيَ، وَإِنْ لَمْ يُعْطَ لَمْ يَرْضَ»[27].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «شقاوتمند و نابود باد بندهی دینار و درهم و پارچهی مخمل و ابریشمی و متاعهای نفیس دنیوی که (سخت در جمع و حفظ آنها میکوشید و) اگر اینها به او داده شود، خرسند میگردد و اگر به او داده نشود، خرسند نیست».
انواع صدقات
«عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: تَبَسُّمُكَ فِي وَجْهِ أَخِيكَ لَكَ صَدَقَةٌ، وَأَمْرُكَ بِالمَعْرُوفِ وَنَهْيُكَ عَنِ الْمُنْكَرِ صَدَقَةٌ، وَإِرْشَادُكَ الرَّجُلَ فِي أَرْضِ الضَّلاَلِ لَكَ صَدَقَةٌ، وَبَصَرُكَ لِلرَّجُلِ الرَّدِيءِ البَصَرِ لَكَ صَدَقَةٌ، وَإِمَاطَتُكَ الحَجَرَ وَالشَّوْكَةَ وَالعَظْمَ عَنِ الطَّرِيقِ لَكَ صَدَقَةٌ، وَإِفْرَاغُكَ مِنْ دَلْوِكَ فِي دَلْوِ أَخِيكَ لَكَ صَدَقَةٌ»[28].
از ابو ذر (رض) روایت است که گفت که: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود:
«لبخند زدنِ تو به روی برادرت، امر به معروف و نهی از منکر کردنت، راهنمایی کردن تو شخصی را در بیراهه، چشمشدنت برای کسی که کمبینا یا نا بیناست، برداشتنِ سنگ و خار و استخوان از سرِ راه، و خالی کردن از ظرف خودت و ریختن در سطل برادرت، هرکدام برای تو یک صدقه است».
کارهای ارجمند
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ: قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: يَا أَبَا هُرَيْرَةَ كُنْ وَرِعًا، تَكُنْ أَعْبَدَ النَّاسِ، وَكُنْ قَنِعًا، تَكُنْ أَشْكَرَ النَّاسِ، وَأَحِبَّ لِلنَّاسِ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ، تَكُنْ مُؤْمِنًا، وَأَحْسِنْ جِوَارَ مَنْ جَاوَرَكَ، تَكُنْ مُسْلِمًا، وَأَقِلَّ الضَّحِكَ، فَإِنَّ كَثْرَةَ الضَّحِكِ تُمِيتُ الْقَلْبَ»[29].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «ای ابو هریره! ورع (پرهیز و تقوا) داشته باش که در آن صورت عابدترین مردم خواهی بود؛ قانع باش که آنگاه شاکرترین مردم خواهی بود؛ آنچه را که برای خودت دوست میداری برای مردم نیز دوست داشته باش که در آن صورت مؤمن خواهی بود؛ برای کسی که همسایگی تو را انتخاب میکند همسایهی خوبی باش که آنگاه مسلمان خواهی بود؛ و از خندهات بکاه زیرا که خندهی زیاد قلب را میمیراند».
کمال ایمان
«عَنْ أَبِي أُمَامَةَ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ: مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ، وَأَبْغَضَ لِلَّهِ، وَأَعْطَى لِلَّهِ، وَمَنَعَ لِلَّهِ فَقَدِ اسْتَكْمَلَ الْإِيمَانَ»[30].
از ابو امامه (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «هرکس که به خاطر خدا دوست بدارد و به خاطر خدا دشمنی کند و به خاطر خدا ببخشد و به خاطر خدا منع کند، به حقیقت؛ ایمان کامل پیدا کرده است».
تعجیل در اعمال صالح
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ الّصالِحَةِ فِتَنًا كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ، يُصْبِحُ الرَّجُلُ مُؤْمِنًا وَيُمْسِي كَافِرًا، أَوْ يُمْسِي مُؤْمِنًا وَيُصْبِحُ كَافِرًا، يَبِيعُ دِينَهُ بِعَرَضٍ مِنَ الدُّنْيَا قَلیلٍ»[31].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «عجله کنید در انجام اعمال صالح پیش از آنکه فتنههایی برسد که همانند شب تاریک است و در آن، شخص در حالی صبح میکند که مؤمن است ولی شب کافر است، و در حالی شب میکند که مؤمن است امّا صبح کافر میشود، و فرد دینش را به متاع نا چیزی از دنیا میفروشد».
احوال و اوضاع مؤمن همهاش خیر است
«عَنْ صُهَيْبٍ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: عَجَبًا لِأَمْرِ الْمُؤْمِنِ، إِنَّ أَمْرَهُ كُلَّهُ خَيْرٌ، وَلَيْسَ ذَاكَ لِأَحَدٍ إِلَّا لِلْمُؤْمِنِ، إِنْ أَصَابَتْهُ سَرَّاءُ شَكَرَ، فَكَانَ خَيْرًا لَهُ، وَإِنْ أَصَابَتْهُ ضَرَّاءُ، صَبَرَ فَكَانَ خَيْرًا لَهُ».
از صهیب (رض) روایت است که رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «اوضاع و احوال مؤمن تعجب دارد که همهی امور او (برایش) خیر و نیکوست و برای هیچکس غیر از شخص مؤمن چنین نیست: اگر به خوشی و نعمتی نایل شود، شکر میکند و این برای وی خیر است، و اگر به مصیبتی دچار شود، صبر میکند و این هم برای وی خیر است»[32].
خداوند دیدار با وی را دوست میدارد
«عَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ أَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ، وَمَنْ كَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ كَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَهُ قَالَتْ عَائِشَةُ أَوْ بَعْضُ أَزْوَاجِهِ: إِنَّا لَنَكْرَهُ المَوْتَ، قَالَ: لَيْسَ ذَاكِ، وَلَكِنَّ المُؤْمِنَ إِذَا حَضَرَهُ المَوْتُ بُشِّرَ بِرِضْوَانِ اللَّهِ وَكَرَامَتِهِ، فَلَيْسَ شَيْءٌ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِمَّا أَمَامَهُ، فَأَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ وَأَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ، وَإِنَّ الكَافِرَ إِذَا حُضِرَ بُشِّرَ بِعَذَابِ اللَّهِ وَعُقُوبَتِهِ، فَلَيْسَ شَيْءٌ أَكْرَهَ إِلَيْهِ مِمَّا أَمَامَهُ، كَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ وَكَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَهُ»[33].
از عبّاده بن صامت (رض) روایت شده که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «هرکس دیدار با خدا را دوست داشته باشد خداوند هم ملاقات با او را دوست دارد و هرکس دیدار با خدا را دوست نداشته باشد، خداوند هم ملاقات با او را دوست ندارد».
عایشه ل یا یکی دیگر از همسران پیامبر (صلّی الله علیه وسلّم) به ایشان عرض کرد: ولی ما مرگ را دوست نداریم (آیا این علامت آن است که دیدار با خدا را دوست نمیداریم)؟! رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «نه، این نیست، بلکه مؤمن هنگامی که مرگ به سراغش میآید، به خشنودی و بخشش الهی بشارت داده میشود و در این هنگام، هیچ چیزی پیش او دوست داشتنیتر از آن چیزی نیست که در انتظارش است و در نتیجه، ملاقات با خدا را دوست دارد و خدا هم ملاقات و دیدار او را دوست دارد؛ امّا کافر هنگامی که مرگش فرا رسد، به عذاب الهی بشارت داده میشود و لذا هیچ چیز پیش وی منفورتر از آن چیزی نیست که در انتظارش است، و از این جاست که ملاقات خدا را دوست ندارد و خدا هم ملاقات او را دوست نمیدارد».
خوش به حال غریبان!
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: بَدَأَ الْإِسْلَامُ غَرِيبًا، وَسَيَعُودُ كَمَا بَدَأَ غَرِيبًا، فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ»
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «اسلام، غریب آغاز شد و در آینده هم همانند شروع دوباره غریب میشود، ولی (با این حال) خوش به حال غریبان!»[34].
کسی که به سنّ شصت سالگی رسیده
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ ، قَالَ: قَالَ رَسوُلُ الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: أَعْذَرَ اللَّهُ إِلَى امْرِئٍ أَخَّرَ أَجَلَهُ، حَتَّى بَلَّغَهُ سِتِّينَ سَنَةً»[35].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: پیامبر خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «خداوند به فردی که اجلش را تا آن جا به تأخیر انداخته که او را به سنّ شصت سالگی رسانده، اتمام حجّت کرده و (وی) هیچ عذری نزد خداوند ندارد».
... و عمل باقی میماند
«عن أَنَس رَضِیَ الله عَنهُ ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: يَتْبَعُ المَيِّتَ ثَلاَثَةٌ، فَيَرْجِعُ اثْنَانِ وَيَبْقَى مَعَهُ وَاحِدٌ: يَتْبَعُهُ أَهْلُهُ وَمَالُهُ وَعَمَلُهُ، فَيَرْجِعُ أَهْلُهُ وَمَالُهُ وَيَبْقَى عَمَلُهُ»[36].
از انس (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «مرده را سه چیز (تا قبرستان و دنیای دیگر) همراهی میکنند که دو تای آنها بر میگردند و یکی با او میماند؛ خانواده و ثروت و عملش همراهیاش میکنند، خانواده و ثروتش بر میگردند و عملش با او باقی میماند».
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، يَقُولُ الْعَبْدُ: مَالِي...، مَالِي! إِنَّمَا لَهُ مِنْ مَالِهِ ثَلَاثٌ: مَا أَكَلَ فَأَفْنَى، أَوْ لَبِسَ فَأَبْلَى، أَوْ أَعْطَى فَاقْتَنَى، وَمَا سِوَى ذَلِكَ فَهُوَ ذَاهِبٌ، وَتَارِكُهُ لِلنَّاسِ»[37].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «بنده میگوید: مالم... مالم! در حالی سهم او از مال خودش تنها سه چیز است: آنچه که میخورد و از بین میبَرد و آنچه که میپوشد و فرسوده میکند و آنچه که (به دیگران) میبخشد و (ثمرهی آن را) دریافت میکند؛ و دیگری هرچه غیر از اینهاست رفتنی است و مال او نیست و او آن را برای مردم به جای میگذارد».
... و کمتر میخندیدید
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ أَبُو القَاسِمِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ، لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ، لَبَكَيْتُمْ كَثِيرًا وَلَضَحِكْتُمْ قَلِيلًا»[38].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: ابوالقاسم (پیامبر) (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «قسم به کسی که جان من در دست اوست، اگر شما هم آنچه را که من میدانم میدانستید، قطعاً زیاد گریه میکردید و کم میخندیدید».
سخن
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَاليَوْمِ الآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْرًا أَوْ لِيَصْمُتْ»[39].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «هرکس (واقعاً) به خدا و روز قیامت ایمان دارد، پس یا سخن نیکو بگوید و یا این که سکوت کند».
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: إِنَّ العَبْدَ لَيَتَكَلَّمُ بِالكَلِمَةِ، مَا يَتَبَيَّنُ فِيهَا، يَزِلُّ بِهَا فِي النَّارِ أَبْعَدَ مِمَّا بَيْنَ المَشْرِقِ»[40].
از ابو هریره (رض) روایت است که او از رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) شنید که فرمود: «گاه بنده سخنی را بر زبان میآورد بدون آنکه در آن اندیشه کند و روشنگری نماید، که به وسیلهی آن سخن به فاصلهای بیشتر از مسافت مشرق در آتش جهنّم میلغزد».
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: كَفَى بِالْمَرْءِ كَذِبًا أَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ مَا سَمِعَ»[41].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «همین برای دروغگوییِ شخص کافی است که هرچه را که میشنود بر زبان آورد و باز گوید».
ترس و امید
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ، رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا عِنْدَ اللهِ مِنَ الْعُقُوبَةِ، مَا طَمِعَ بِجَنَّتِهِ أَحَدٌ، وَلَوْ يَعْلَمُ الْكَافِرُ مَا عِنْدَ اللهِ مِنَ الرَّحْمَةِ، مَا قَنَطَ مِنْ جَنَّتِهِ أَحَدٌ»[42].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «اگرمؤمن در مورد عذاب و عقوبتِ خداوند (کاملاً) با خبر میبود، هیچ کس به بهشت خداوند طمع نمیداشت، و اگر کافر از رحمتِ خداوند (کاملاً) با خبر میبود، هیچ کس از بهشت نا امید نمیشد».
«عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ الله عَنهُ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، دَخَلَ عَلَى شَابٍّ وَهُوَ فِي الْمَوْتِ، فَقَالَ: «كَيْفَ تَجِدُكَ؟» قَالَ: أَرْجُو اللَّهَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَأَخَافُ ذُنُوبِي، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَا يَجْتَمِعَانِ فِي قَلْبِ عَبْدٍ فِي مِثْلِ هَذَا الْمَوْطِنِ، إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ مَا يَرْجُو، وَآمَنَهُ مِمَّا يَخَافُ»[43].
از انس (رض) روایت است که: پیامبر (صلّی الله علیه وسلّم) پیش جوانی که در حال احتضار (جان دادن) بود رفت و خطاب به او فرمود: «در چه حالتی هستی؟»
جوان گفت: به خداوند امیدوارم ای رسول خدا و از گناهان خودم میترسم. رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «اگر در همچنین مرحلهای (حالت جان کَندن) این دو (ترس از خود و امید به خدا) در دل بنده جمع شوند، قطعاً خداوند آنچه را که بنده امید دارد به او میبخشد و وی را از آنچه که از آن میترسد امان میدهد».
سؤال و مؤاخذه از نعمتها
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ يَوْمٍ - أَوْ لَيْلَةٍ - فَإِذَا هُوَ بِأَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ رَضِیَ الله عَنهَما، فَقَالَ: «مَا أَخْرَجَكُمَا مِنْ بُيُوتِكُمَا هَذِهِ السَّاعَةَ؟» قَالَا: الْجُوعُ يَا رَسُولَ اللهِ،، قَالَ: «وَأَنَا، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَأَخْرَجَنِي الَّذِي أَخْرَجَكُمَا، قُومُوا»، فَقَامُوا مَعَهُ، فَأَتَى رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ فَإِذَا هُوَ لَيْسَ فِي بَيْتِهِ، فَلَمَّا رَأَتْهُ الْمَرْأَةُ، قَالَتْ: مَرْحَبًا وَأَهْلًا، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أَيْنَ فُلَانٌ؟» قَالَتْ: ذَهَبَ يَسْتَعْذِبُ لَنَا مِنَ الْمَاءِ، إِذْ جَاءَ الْأَنْصَارِيُّ، فَنَظَرَ إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَصَاحِبَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ مَا أَحَدٌ الْيَوْمَ أَكْرَمَ أَضْيَافًا مِنِّي، قَالَ: فَانْطَلَقَ، فَجَاءَهُمْ بِعِذْقٍ فِيهِ بُسْرٌ وَتَمْرٌ وَرُطَبٌ، فَقَالَ: كُلُوا مِنْ هَذِهِ، وَأَخَذَ الْمُدْيَةَ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِيَّاكَ، وَالْحَلُوبَ»، فَذَبَحَ لَهُمْ، فَأَكَلُوا مِنَ الشَّاةِ وَمِنْ ذَلِكَ الْعِذْقِ وَشَرِبُوا، فَلَمَّا أَنْ شَبِعُوا وَرَوُوا، قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِأَبِي بَكْرٍ، وَعُمَرَ: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَتُسْأَلُنَّ عَنْ هَذَا النَّعِيمِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمُ الْجُوعُ، ثُمَّ لَمْ تَرْجِعُوا حَتَّى أَصَابَكُمْ هَذَا النَّعِيمُ»[44].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: «پیامبر (صلّی الله علیه وسلّم) ، یکبار، روز و یا شب، از خانه خارج شد و (در راه) به ابوبکر و عمر ب رسید و از آن دو پرسید: «چه چیز شما را در این ساعت از خانهی تان خارج کرده؟!»
گفتند: گرسنگی، ای رسول خدا! پیامبر (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «قسم بدانکه جانم در دست اوست همان چیزی که شما را از خانهی تان بیرون آورده مرا نیز خارج کرده، برخیزید!» آن دو در خدمت ایشان به راه افتادند و آنحضرت (صلّی الله علیه وسلّم) به خانهی شخصی از انصار رفت و در آن زمان او در خانه نبود. زنِ آن مرد هنگامی که پیامبر (صلّی الله علیه وسلّم) را دید، گفت: سلام بر شما، بسیار بسیار خوش آمدید!
پیامبر (صلّی الله علیه وسلّم) پرسید: «فلانی کجاست؟!» زن گفت: رفته که برایمان آب خوردن بیاورد. در این هنگام مردِ انصاری باز آمد و رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) و دو یارش را دید و (پس از سلام و خوشامد گویی)، گفت: خدا را شکر و سپاس! امروز هیچ کس مهمانی عزیزتر از مهمانهای من ندارد! و زود بیرون رفت و سپس، با شاخهای خرما که بر خود خرمای نارس و تمر و رطب داشت، نزد آنان بازگشت و گفت: از این بخورید، و سپس کارد را برداشت (تا حیوانی ذبح کند)، که رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) به او فرمود: «از ذبح حیوانِ شیر ده بپرهیز!». مرد برای آنها گوسفندی را ذبح کرد. حضرت (صلّی الله علیه وسلّم) و دو یارش از گوشت گوسفند و خرمایی که برایشان آورده بود خوردند و نوشیدند.
هنگامی که سیر شدند و تشنگیشان بر طرف شد، رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) خطاب به ابوبکر و عمر ب فرمود: "قسم بدان کسی که جانم در دست اوست، قطعاً در مورد این نعمتها از شما ( همه) پرسیده میشود؛ شما را گرسنگی از خانههایتان بیرون آورد و برنگشتید تا این نعمتها به شما رسید"».
اگر گناه نمیکردید
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ لَمْ تُذْنِبُوا لَذَهَبَ اللهُ بِكُمْ، وَلَجَاءَ بِقَوْمٍ يُذْنِبُونَ، فَيَسْتَغْفِرُونَ اللهَ فَيَغْفِرُ لَهُمْ»[45].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «قسم بدان کسی که جانم در دست قدرتِ اوست! اگر شما گناه نمیکردید، قطعاً خداوند شما را از بین میبرد و به جایتان قومی میآورد که گناه میکردند و از خداوند بخشش میطلبیدند و آنگاه خداوند آنها را میبخشید».
ملازمتِ تقوا
«عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ لِي رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: اتَّقِ اللهِ حَيْثُمَا كُنْتَ، وَأَتْبِعِ السَّيِّئَةَ الحَسَنَةَ تَمْحُهَا، وَخَالِقِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ»[46].
از ابو ذر (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) به من فرمود: «هرجا که هستی تقوای خدا پیشه کن و از او بترس؛ به دنبال گناه، حسنهای انجام بده که آن را محو میکند؛ و با مردم با خو و اخلاق نیکو معاشرت کن».
چهبسا ژولیدهی خاک آلود...!
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، رُبَّ أَشْعَثَ، مَدْفُوعٍ بِالْأَبْوَابِ لَوْ أَقْسَمَ عَلَى اللهِ لَأَبَرَّهُ»[47].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «چهبسا انسان ژولیدهی خاکآلودِ از درها رانده و تحقیر شدهای که (چنان پیش خداوند عزیز است که) اگر خدا را سوگند دهد (و از او چیزی بخواهد)، خداوند دعایش را اجابت میکند!».
دو چشم
«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ الله عَنهُما قَالَ: قَالَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: عَيْنَانِ لاَ تَمَسُّهُمَا النَّارُ: عَيْنٌ بَكَتْ مِنْ خَشْيَةِ اللهِ، وَعَيْنٌ بَاتَتْ تَحْرُسُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
از ابن عباس ب روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «دو چشم هستند که آتش جهنّم آنها را لمس نمیکند: چشمی که از ترس خدا گریه میکند و چشمی که شب را بیدار میماند و در راهِ خدا نگهبانی میکند»[48].
آرزوی مرگ
«عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لاَ يَتَمَنَّيَنَّ أَحَدُكُمُ المَوْتَ مِنْ ضُرٍّ أَصَابَهُ، فَإِنْ كَانَ لاَ بُدَّ فَاعِلًا، فَلْيَقُلْ: اللَّهُمَّ أَحْيِنِي مَا كَانَتِ الحَيَاةُ خَيْرًا لِي، وَتَوَفَّنِي إِذَا كَانَتِ الوَفَاةُ خَيْرًا لِي»[49].
از انس بن مالک (رض) روایت شده که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «هرگز هیچیک از شما به سبب مصیبتی که به او رسیده تمنّای مرگ نکند و اگر هم حتماً میخواهد این کار را بکند (مرگ را آرزو نماید)، پس بگوید: "خداوند! مرا تا زمانی که حیاتم برایم بهتر است زنده بگذار، و بمیران اگر که مرگ برایم بهتر است"».
اندک بودنِ نیکوکاران
«عَن عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: إِنَّمَا النَّاسُ كَالإِبِلِ المِائَةِ، لاَ تَكَادُ تَجِدُ فِيهَا رَاحِلَةً»[50].
از عبدالله بن عمر ب روایت شده که گفت: از رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) شنیدم که فرمود: «در واقع، مردم همانند گلهشترِ صد نفره میباشند که بسیار کم یک شترِ خوب و رام و مناسب برای سواری در میان آنها یافت میشود».
اعمال بزرگ
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ يَقُولُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ: يَا ابْنَ آدَمَ مَرِضْتُ فَلَمْ تَعُدْنِي، قَالَ: يَا رَبِّ كَيْفَ أَعُودُكَ؟ وَأَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِينَ، قَالَ: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ عَبْدِي فُلَانًا مَرِضَ فَلَمْ تَعُدْهُ، أَمَا عَلِمْتَ أَنَّكَ لَوْ عُدْتَهُ لَوَجَدْتَنِي عِنْدَهُ؟ يَا ابْنَ آدَمَ اسْتَطْعَمْتُكَ فَلَمْ تُطْعِمْنِي، قَالَ: يَا رَبِّ وَكَيْفَ أُطْعِمُكَ؟ وَأَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِينَ، قَالَ: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّهُ اسْتَطْعَمَكَ عَبْدِي فُلَانٌ، فَلَمْ تُطْعِمْهُ؟ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّكَ لَوْ أَطْعَمْتَهُ لَوَجَدْتَ ذَلِكَ عِنْدِي، يَا ابْنَ آدَمَ اسْتَسْقَيْتُكَ، فَلَمْ تَسْقِنِي، قَالَ: يَا رَبِّ كَيْفَ أَسْقِيكَ؟ وَأَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِينَ، قَالَ: اسْتَسْقَاكَ عَبْدِي فُلَانٌ فَلَمْ تَسْقِهِ، أَمَا إِنَّكَ لَوْ سَقَيْتَهُ وَجَدْتَ ذَلِكَ عِنْدِي؟!»[51].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «خداوندِ ﻷ روز قیامت (به انسان) میفرماید: "ای فرزندِ آدم! من مریض شدم و تو عیادتم نکردی"!
بنده میگوید: پروردگارا! من چگونه تو را عیادت میکردم در حالی که تو پروردگار جهانیان هستی؟!
خداوند میفرماید: "مگر تو نمیدانستی که فلان بندهی من مریض است و او را عیادت نکردی، مگر نمیدانستی که اگر او را ملاقات میکردی، مرا نزد او مییافتی؟! ای فرزند آدم! من از تو طلب طعام کردم، ولی تو مرا طعام ندادی!!"
بنده میگوید: پروردگارا! من چگون تو را طعام میدادم در حالی که تو پروردگار جهانیان هستی؟! خداوند میفرماید: "مگر به یاد نداری و نمیدانی که فلان بندهی من از تو طلب طعام کرد امّا تو او را طعام ندادی، مگر نمیدانستی که اگر او را طعام میدادی، (اکنون پاداشِ) آن را نزد من مییافتی؟! ای فرزند آدم! من از تو طلب آب کردم امّا تو به من آب ندادی!!"
بنده میگوید: ای پروردگارِ من! من چگونه به تو آب بدهم در حالی که تو پروردگار جهانیان هستی؟!
خداوند میفرماید: "فلان بندهی من از تو طلب آب کرد ولی تو به او آب ندادی و اگر به او آب میدادی، (پاداش) آن را (امروز) نزد من مییافتی"».
«عَنْ أَبِي مَالِكٍ الْأَشْعَرِيِّ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: الطُّهُورُ شَطْرُ الْإِيمَانِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَأُ الْمِيزَانَ، وَسُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَآَنِ - أَوْ تَمْلَأُ - مَا بَيْنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، وَالصَّلَاةُ نُورٌ، وَالصَّدَقَةُ بُرْهَانٌ وَالصَّبْرُ ضِيَاءٌ، وَالْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَكَ أَوْ عَلَيْكَ، كُلُّ النَّاسِ يَغْدُو فَبَايِعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا أَوْ مُوبِقُهَا»[52].
از ابو مالک اشعری (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «پاکیزگی نصف ایمان است[53]؛ الحمدُلِله گفتن ترازو (ی اعمال) را پر میکند، و سُبحانَ الله و الحمدُلِلّه گفتن (خداوند را به پاکی و منزّهی میستایم و سپاس میگویم) مسافتِ بین آسمانها و زمین را پر (از احسان و ثواب میکند؛ و نماز نور است؛ و صدقه دلیل است[54]؛ و صبر روشنایی است؛ و قرآن دلیلی است به سودِ تو یا علیه تو[55]؛ و تمام مردم در آمد و شد و تلاش و کوششاند و نفس خویش را میفروشند و در طّی این جریان، بعضی آن را رها و رستگار میکنند و بعضی آن را هلاک و نابود میکنند)»[56].
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَإِذَا طَلَعَتْ فَرَآهَا النَّاسُ آمَنُوا أَجْمَعُونَ، فَذَلِكَ حِينَ: ﴿لَا يَنفَعُ نَفۡسًا إِيمَٰنُهَا لَمۡ تَكُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ كَسَبَتۡ فِيٓ إِيمَٰنِهَا خَيۡرٗاۗ﴾ [الأنعام: 158]. وَلَتَقُومَنَّ السَّاعَةُ وَقَدْ نَشَرَ الرَّجُلاَنِ ثَوْبَهُمَا بَيْنَهُمَا فَلاَ يَتَبَايَعَانِهِ، وَلاَ يَطْوِيَانِهِ، وَلَتَقُومَنَّ السَّاعَةُ وَقَدِ انْصَرَفَ الرَّجُلُ بِلَبَنِ لِقْحَتِهِ فَلاَ يَطْعَمُهُ، وَلَتَقُومَنَّ السَّاعَةُ وَهُوَ يَلِيطُ حَوْضَهُ فَلاَ يَسْقِي فِيهِ، وَلَتَقُومَنَّ السَّاعَةُ وَقَدْ رَفَعَ أَحَدُكُمْ أُكْلَتَهُ إِلَى فِيهِ فَلاَ يَطْعَمُهَا»[57].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «قیامت برپا نمیشود تا آن هنگامی که خورشید از محّل غروبش طلوع نکند، و وقتی که خورشید از مغرب طلوع کرد و مردم آن را دیدند، همگی ایمان میآورند، و این است آن هنگام که ایمانِ هیچ کس به او نفعی نمیرساند اگر قبل از آن ایمان نیاورده یا در حالتِ ایمانش خیری کسب نکده باشد.
و به طور قطع و یقین، قیامت (چنان سریع) به پا میشود که دو مرد (که برای معامله با هم دیگر) بساطشان را میان خود پهن کردهاند نه فرصت میکنند که معاملهشان را انجام دهند و نه اینکه بساط را جمع کنند؛ و به طور قطع و یقین، قیامت (چنان سریع) بهپا میشود که شخصی که شیرِ شترش را آورده که بخورد فرصت نمییابد که آن را بخورد؛ و به طور قطع و یقین، قیامت (چنان سریع) به پا میشود شخصی که دارد شکافهای حوضش را میگیرد (تا دامهایش را آب دهد) فرصت نمییابد آبی از آن بر گیرد و دامهایش را آب دهد؛ و به طور قطع و یقین، قیامت (چنان سریع) به پا میشود که انسانی که لقمهاش را به طرف دهانش بلند کرده فرصت نمیکند که آن را بخورد».
در قبر
«عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا مَاتَ أَحَدُكُمْ عُرِضَ عَلَيْهِ مَقْعَدُهُ، غُدْوَةً وَعَشِيًّا، إِمَّا النَّارُ وَإِمَّا الجَنَّةُ، فَيُقَالُ: هَذَا مَقْعَدُكَ حَتَّى تُبْعَثَ إِلَيْهِ»[58].
از ابن عمر ب روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «وقتی که کسی مرد، هر صبح و شب جایگاهش بر او عرضه میشود، خواه آتش جهنّم باشد و خواه بهشت، و به وی گفته میشود: این، جایگاه توست (و فعلاً اینجا هستی) تا زمانی که تو را به آنجا بر انگیزند و ببرند».
مسأله دشوارتر از آن است!
«عَن عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: تُحْشَرُونَ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا» قَالَتْ عَائِشَةُ: فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، الرِّجَالُ وَالنِّسَاءُ يَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ؟ فَقَالَ:«الأَمْرُ أَشَدُّ مِنْ أَنْ يُهِمَّهُمْ ذَاكِ»[59].
از حضرت عایشه ل روایت است که فرمود: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «شما با پای برهنه، تن عریان و ختنه نشده حشر خواهید شد».
عایشه ل میگوید: من عرض کردم: ای رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) ! آیا (در این صورت)، مردان و زنان، به یکدیگر نگاه میکنند؟! فرمود: «مسأله دشوارتر از آن است که کسی در این فکر باشد».
دوستی
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ اللهَ يَقُولُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ: أَيْنَ الْمُتَحَابُّونَ بِجَلَالِي، الْيَوْمَ أُظِلُّهُمْ فِي ظِلِّي يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلِّي»[60].
از ابو هریره (رض) روایت شده که فرمود: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «خداوند، در روز قیامت، میگوید: "کجا هستند آنان که در زیر پناهِ جلال و شوکت من و به خاطر من یکدیگر را دوست میداشتند؟! امروز آنها را در سایهی خود پناه میدهم، روزی که هیچ سایهای به غیر از سایهی من وجود ندارد"».
«عَنْ أَنَسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُول الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَتَى السَّاعَةُ؟ قَالَ: وَمَاذَا أَعْدَدْتَ لَهَا». قَالَ: لاَ شَيْءَ، إِلَّا أَنِّي أُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: «أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ». قَالَ أَنَسٌ: فَمَا فَرِحْنَا بِشَيْءٍ، فَرَحَنَا بِقَوْلِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ» قَالَ أَنَسٌ: «فَأَنَا أُحِبُّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبَا بَكْرٍ، وَعُمَرَ، وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ مَعَهُمْ بِحُبِّي إِيَّاهُمْ، وَإِنْ لَمْ أَعْمَلْ بِمِثْلِ أَعْمَالِهِمْ»[61].
از انس (رض) روایت شده که گفت: مردی از رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) در مورد قیامت پرسید و گفت: قیامت کی میآید؟! رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «برای آن چه تدارک دیدهای؟!» مرد گفت: هیچ چیز جز این که خدا و رسولش را دوست دارم. آن حضرت (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «تو (روز قیامت) با آن کسانی خواهی بود که دوستشان داری».
انس میگوید: هیچ چیز ما را به اندازهی این سخن رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) خوشحال نکرد که فرمود: «تو (روز قیامت) با آن کسی خواهی بود که دوستشان داری». انس، در ادامه، میگوید: پس من رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) و ابوبکر و عمر را دوست دارم و به خاطر همین دوستی هم امیدوارم که روز قیامت با آنان باشم اگرچه که اعمالم مانند اعمال آنان نیست».
«عَن عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ لَأُنَاسًا مَا هُمْ بِأَنْبِيَاءَ، وَلَا شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ وَالشُّهَدَاءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، بِمَكَانِهِمْ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى» قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، تُخْبِرُنَا مَنْ هُمْ، قَالَ: «هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرُوحِ اللَّهِ عَلَى غَيْرِ أَرْحَامٍ بَيْنَهُمْ، وَلَا أَمْوَالٍ يَتَعَاطَوْنَهَا، فَوَاللَّهِ إِنَّ وُجُوهَهُمْ لَنُورٌ، وَإِنَّهُمْ عَلَى نُورٍ لَا يَخَافُونَ إِذَا خَافَ النَّاسُ، وَلَا يَحْزَنُونَ إِذَا حَزِنَ النَّاسُ» وَقَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ ﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[يونس: 62][62].
از عمر بن خطاب (رض) روایت شده که فرمود: پیامبر خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: «همانا در میان بندگان خدا اشخاصی هستند که نه پیامبر هستند و نه شهید و به خاطر جایگاهی که آنان نزد خدا دارند پیامبران و شهیدان به آنها غبطه میخورند».
صحابه عرض کردند: «ای رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) ! به ما خبر بدهید که آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: آنها قومی هستند که به روحِ خداوند: (قرآن یا محبّت برادری) به هم دیگر عشق میورزند، و محبتّشان هم نه به خاطر خویشاوندی است و نه به خاطر اموال و ثروتی که میان یکدیگر ردّ و بدل میکنند؛ به خدا قسم، صورتهای آنان نور است و خودِ آنها بر نور هستند، هنگامی که مردم همه (به خاطر بلا یا قحطی یا خطری) میترسند، آنها نمیترسند و هنگامی که مردم (به خاطر بلا یا قحطی یا خطری) غمگیناند آنها (به خاطر این چیزها) غمی به دل راه نمیدهند»؛ آن حضرت (صلّی الله علیه وسلّم) سپس، این آیه را خواند: ﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ٦٢﴾ [يونس: 62].
«آگاه باشید که دوستانِ خداوند، نه بیمی بر آنان هست و نه اندوهگین هم میشوند».
پانوشتها:
[20]- متّفق علیه (خ 4690، م2963) و لفظ روایت از مسلم است.
[21]- مسلم تخریج کرده، به شمارهی 2858.
[22]- مسلم تخریج کرده به شمارهی 2759.
[23]- متفق علیه (خ 6309، م 2747) لفظ مسلم.
[24]- بخاری تخریج کرده به شمارهی 6306.
[25]- متّفق علیه (خ6446، م 1051).
[26]- تخریج بخاری به شمارهی 6442.
[27]- تخریج بخاری به شمارهی 2886.
[28]- ترمذی تخریج کرده به شمارهی 1956.
[29]- ابن ماجه تخریج کرده به شمارهی 4217.
[30]- ابو داود تخریج کرده به شمارهی 4681.
[31]- تخریج مسلم به شمارهی 118 و ترمذی به شمارهی 2195.
[32]- مسلم به شمارهی 2999 تخریج کرده.
[33]- متّفق علیه (خ 6507 م 2683) و لفظ روایت از بخاری است.
[34]- مسلم به شمارهی 145 تخریج کرده است.
[35]- بخاری تخریج کرده به شمارهی 4619.
[36]- متّفق علیه (خ 6514، م2960).
[37]- مسلم تخریج کرده به شمارهی 2959.
[38]- بخاری تخریج کرده به شمارهی 6637.
[39]- متّفق علیه (خ 6018 م47).
[40]- متّفق علیه (خ 6477، م 2988).
[41]- مسلم تخریج کرده به شماره ی 5.
[42]- مسلم تخریج کرده به شمارهی 2755.
[43]- ترمذی به شمارهی 893 و ابن ماجه به شمارهی 4261 تخریج کردهاند.
[44]- مالک و مسلم (به شمارهی 2938) تخریج کردهاند.
[45]- مسلم تخریج کرده به شمارهی 2749.
[46]- ترمذی به شمارهی 1987 تخریج کرده و گفته که حدیثِ حَسَنِ صحیحی است.
[47]- مسلم تخریج کرده به شمارهی 2622.
[48]- ترمذی تخریج کرده به شمارهی 1639.
[49]- متّفق علیه (خ 5671، م2680).
[50]- بخاری به شمارهی 6498، تخریج کرده است. یعنی همان طوری که در میان صد شتر، یک شترِ خوب و رام برای سواری یافت نمیشود، در میان گروهای مردم هم، افراد صالح و نیکوکار کم هستند مترجم.
[51]- مسلم تخریج کرده به شمارهی 2569.
[52]- تخریج مسلم به شمارهی 223.
[53]- پاگیزگی، دراینجا، شامل پاکیزگیِ جسم از آلودگیها و پاکیِ نفس از اخلاق مذموم و نا پسند هردو میشود و به همین دلیل هم نصف ایمان است.
[54]- یعنی دلیل است بر ایمانِ انجام دهندهاش.
[55]- حجّت و دلیلی است برایت و به سودِ تو اگر آن را بخوانی و به آن عمل کنی وگرنه، حجّتی است علیه تو.
[56]- یعنی بعضی از آنها نفس خودشان را، به وسیلهی طاعت و عبادتِ خداوند، به او میفروشند و در نتیجه، آن را از عذاب آزاد میکنند و بعضی از آنها هم آن را به شیطان میفروشند و از هوای نفسشان پیروی میکنند و در نتیجه